یک سبد شعر و غزل

متن مرتبط با «افیونی» در سایت یک سبد شعر و غزل نوشته شده است

در باب افیونی

  • در باب افیونی چیزی که جدیدا متوجهش شدم اینه که تو ساختمونمون بیان کردن اینکه دقیقا بعضی وقتا بوی چی میاد تبدیل به تابو شده. یعنی همه میدونن بویی که از دریچه کولر میاد بوی تریاک یا علفه اما هیچ‌وقت مشخصا اسم نمیارن بوی چیه و سر بسته میگن بوی مواد مخدر میاد :)) قضیه تا اونجا پیش رفت که چند شب پیش همسایه طبقه بالایی که اونم یه دختر تنهاست بهم پیام داد که توام بوی بد و حس میکنی گفتم نه بوی چیه؟ گفت بوی مواده دیگه:)) حالا من اصرار اصرار که اخه چه موادی این همه مواد وجود داره و اونم ادای... که من نمیدونم بوی چیه اما بوی بدیه و مشخصا هم بوی مواد مخدریه که اسمشو نمی‌دونم! اخه اگه اسمشو نمیدونی که پس از کجا میدونی بوی مواد مخدره:)) خیلی زرنگ‌طور یه دستی‌ام می‌زد وسطاش که ببین تو نمی‌دونی بوی چی می‌تونه باشه؟ که خوشبختانه منم بویی حس نکرده بودم و نتونستم نوع ماده مخدر و براش تشخیص بدم! نه که اخه خودم مواد باز و تریاکی و پا منقلی و این کاره‌ام :)) توقع داشت اسمشم من یادش بدم. خلاصه یکی دو بار دیگه‌ایی هم که پیش اومد فهمیدم اتفاقا همه خیلی خوبم میدونن داستان چیه اما سر اینکه فقط ثابت کنن چون خودشون اهلش نیستن پس بو رو نمیشناسن هم(!) کسی حاضر نیست مشخصا اسم ماده رو بگه. این گذشت تا همین دیروز که مجبور شدم وسط روز یکی دو ساعت از سر کار برگردم خونه اومدم توی کوچه دیدم عجب بوی تنباکویی میاد تو دلم گفتم مردم تعطیلن تو عید نشستن پای قلیون رسیدم به در حیاط خودم دیدم عجب بوی علفی میاد همینجور بیشتر بو می‌کشیدم که در و باز کردم و دیدم به به همسایه طبقه سومی پرحاشیه مشغوله. یه جوری‌ام منو دید ترسید و بساطشو جمع کرد انگار من رسیدم که ببرمش کمپ ترک اعتیاد :)) خلاصه خواستم بگم دیگه , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها