یک سبد شعر و غزل

متن مرتبط با «غصه نخور دیوونه» در سایت یک سبد شعر و غزل نوشته شده است

غصه نخور دیونه...

  • تو یکی از همین شبای بیست و یک سالگی که یهو حس کرده بودم بزرگ شدم ،حس کرده بودم باید واقعیت ها رو همونجوری که هست بپذیرم توی دلم چنگ میزدم  به روزگار که آخه لعنتی کجا سرناسازگاری باهات داشتم که الان خفتم کردی؟کجا بهت غر زده بودم که ولم کنی حالا اما اینجوری سفت وسخت چسبیدی بهم، تو یکی از همین شبای بیست و یک سالگی که حس کرده بودم بسته شدم به آرام بخش های گاه و بیگاه دکترا فکرکرده بودم که چی شد یهو همه چی بهم ریخت؟چی شد یهو که خودمو باختم به این استرس لعنتی؟چی شد که یهو حوصلم ته کشید؟ دیگه حوصله ی حرف زدن نداشتم حرف زدن که هیچ حتی حال فکر کردن برام نمونده بود,غصه نخور دیوونه,غصه نخور دیوونه من که باهاتم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها