یک سبد شعر و غزل

متن مرتبط با «دلم به بوی تو آغشته است» در سایت یک سبد شعر و غزل نوشته شده است

در باب بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید...

  • مواجهه شدن با نبودن تو برای من مثل مواجهه با بی‌خانمانی بودبی‌خانمانی محض.حس می‌کردم پناه‌گاه امنی که تمام نوروز‌ها و تابستان‌های کودکی و بعد‌ها تمام روزهای دانشجویی داشتم رو از دست دادم.شازی عزیزم بهاری که بدون تو بیاد برای من قطعا رنگ و بوی دیگه‌ای داره.اما من اگه از تو شاد زیستن و همواره امید داشتن رو نیاموخته باشم چطوری می‌تونم نوه‌ی تو باشم؟ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • در باب گهی پشت به زین و گهی زین به پشت

  • یه‌جایی تو این زندگی نه تنها کار داشتم، عشقی برای پناه بردن از شر بدی‌ها داشتم، خانواده و دوستانی داشتم که ارتباطاتم باهاشون تعریف می‌شد بلکه دل خوشی هم داشتم که باعث می‌شد تمام مدت ادم بَشاش و شادابی به نظر برسم و فکر می‌کردم در کنار همه‌ی خوبی‌های بی‌کرانی که هست، نقص کمتری دارم، و چقد زندگی برام دلچسب بود.این روز‌ها اما نه تنها در آستانه‌ی بیکاری قرار گرفتم بلکه عشقی هم دیگه ندارم که از شر بدی‌ها بهش پناه ببرم این وسط یه جاهایی بی‌خانواده‌ام شده بودم حتی :دی و مجموعا فکر می‌کنم تنها‌ترین و خنثی‌ترین روز‌های زندگبم رو دارم می‌گذرونم که اتفاقا در کنار نقص‌های بی‌کرانی که هست، خوبی‌های کمتری هم دارم.گرچه همچنان هم آدم شادابی به نظر می‌رسم :دی اما در باطن خوشحال نیستم و خلاهایی که وجود داره عمیقا به چشمم میاد. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • در باب تولد بازی

  • تئوری بچه‌های کتابفروشی برای تولدم این بوده که یواشکی برن از روی کلید خونه‌ام بسازن و یه روز که خونه نیستم بیان خودشون خودشونو مهمون کنن و احتمالا شبش که من خسته و له میرسم خونه سوپرایزم کنن! بابا شماها چقدر بامزه‌اید اخه آدمی حیرت میکنه واقعا :))*امروز یواشکی اومده بهم میگه ببین شاید تو خونه‌ات سر مرده داشته باشی به روی خودت نیار ولی قضیه اینه.فکر کنم منظورش این بود که اگه سر مرده دارم بر دارم تا اون فاصله :)) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • در باب 22بهمن

  • اندک اندک جمع مستان می‌رسند... نیستان رفتند و هستان می‌رسند... اندک، اندک..., ...ادامه مطلب

  • یک چیزی به نام پــــــرایوسی

  • همخونه ام مدت ها یه کانال داشت که برای سرپا نگه داشتنش کلی تلاش کرده بود و از قضا منم یکی از ممبراش بودم خیلی شبا از حال و هوای نوشته هاش میفهمیدم که حال خودش خوبه یا بد و بعد میرفتم سراغش و هر طوری ک, ...ادامه مطلب

  • به وقت روزهای ناخوشی

  • اگر گفته بودم درست می شود دروغ بوداگر حال خوش و روزهای خوب را وعده می دادم دروغ بودباید به چشمهات نگاه می کردم و بعد چشمهات را گریه.باید با چشمهات گریه می کردم و می گفتم حقیقت درست همین قدر کثیف و پوچ است اما بعد چطور به آن دو مردمک قهوه ایی مهربان که چکه چکه ناامید می شدند خیره می شدم ؟می جنگیدم بدون آنکه جنگنده باشم بدون آنکه جنگیده باشم بدون آنکه تیر و تفنگ داشته باشم تا تنها کمی نشان از بی نشانی بیاورم برای قلب بی قرار شده ی این روزهات قناری کوچک غمگینم., ...ادامه مطلب

  • به من بگو چگونه این جهان جوان شود...

  • زمان آن رسیده است که دوست داشتن صدای نغز  عاشقانه ای شودکه از گلوی گرم تو طلوع می کندبیا کنار پنجرهو خضر سبز پوش را که یک زمانبلند و تابناک ایستاده بود در چمنو آبشار  سبز ریش  او ز شیب  سرخ گونه هاشرس, ...ادامه مطلب

  • هر چه به گرد خویشتن مینگرم در این چمن آینه ضمیر من جز تو نمی دهد نشان

  •  نامدگان و رفتگان  از دو کرانه ی زمان سوی تو می دوند، هان ای تو همیشه در میان در چمن تو می چرد آهوی دشت آسمان گرد سر تو می پرد باز سپید کهکشانهر چه به گرد خویشتن می نگرم درین چمنآینه ی ضمیر من جز تو ن, ...ادامه مطلب

  • فرشته ایی به نام خاله

  • فرشته ایی به نام خاله وقتی که خاله سرور تو این خونه می چرخه وقتی که حواسش به ریز و درشت جریاناتی که اتفاق میفته هست یعنی همه چیز درست و حسابی سر جاشِ! یعنی نظم خونه سر جاست آرامش هست عشق هست امنیت هست... + تاريخ ۱۳۹۶/۰۳/۱۶ نويسنده غزل | , ...ادامه مطلب

  • دلم به بوی تو آغشته است....

  • دلم به بوی تو آغشته است سپیده دمان کلمات سرگردان برمی خیزند و خواب آلوده , دهان مرا می‌جویند  تا از تو سخن بگویم  کجای جهان رفته‌ای نشان قدم هایت چون دان پرندگان همه سویی ریخته است باز نمی‌گردی، می‌دانم و شعر چون گنجشک بخارآلودی بر بام زمستانی به پاره یخی بدل خواهد شد... «شمش لنگرودی»,دلم به بوی تو آغشته است,دلم به بوي تو آغشته است ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها