در باب شکستن‌ها

ساخت وبلاگ

چیزی که از تجربه این چند سال زندگی مستقلم یاد گرفتم این بوده که هیچوقت به هیچ‌کدوم از وسیله‌هایی که می‌خرم دل نبندم وگرنه زودتر از همیشه از دستش میدم و این موضوع بارها بهم ثابت شده.

یادمه دو سال پیش ۴تا لیوان خریدم که هم گرون بود هم خیلی خوشگل اما بیشتر از خوشگلیش گرون بود واقعا و مدام فکر می‌کردم اگه بشکنه حتما غصه می‌خورم، شب اول اومدم شستمش و گذاشتمش توی آبکش بالای سینک و رفتم، به حول و قوه‌ی الهی معجزه شده و تالاپ همون یه دونه افتاد زمین و خورد شد!

دیدم خب عالیه با غصه‌ی این یکی کنار بیام قطعا اضطراب سه تای باقی مونده رهام نمی‌کنه و فرداش رفتم عوضشون کردم با وسیله ای که کمتر دوستش داشتم.

ادامه‌ی ماجرا اینکه ۶عدد جا ادویه‌ای داشتم که عاشقشون بودم :/ یعنی نه تنها هر روز که بیدار می‌شدم به عشق‌اونا می‌رفتم تو آشپزخونه بلکه هربارم می‌دیدمشون قربون صدقشون می‌رفتم و امروز در حالی که شل دست ترین ادم کره زمین بودم چندتا شیشه از دستم افتاد که همشون سالم در رفتن به جز اون مرحوم نازنین :/

نتیجه اینکه خودم قبلا تو عرایضم گفته بودم هیچوقت عمیق به هیچی دل نبند مرسی که شما دیگه تکرارش نمی‌کنید.

یک سبد شعر و غزل ...
ما را در سایت یک سبد شعر و غزل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abasket-of-lyrica بازدید : 80 تاريخ : يکشنبه 21 اسفند 1401 ساعت: 15:06